to be romantic

در همین حوالی

در همین حوالی

 

در همین حوالی کسانی هستند که تا دیروز میگفتند :

 

" بدون تو حتی نفس هم نمیتوانم بکشم "

 

و امروز در آغوش دیگری..

نفس نفس میزنند... !


نویسنده: محمد عابدی ׀ تاریخ: چهار شنبه 17 خرداد 1391برچسب:, ׀ موضوع: <-PostCategory-> ׀

عذاب

عذاب

      آنانکه می فهمند عذاب می کشند،

                    آنانکه نمی فهمند عذاب می دهند.
نویسنده: محمد عابدی ׀ تاریخ: چهار شنبه 17 خرداد 1391برچسب:, ׀ موضوع: <-PostCategory-> ׀

خسته ام...

خسته ام...

دل است دیگر

خسته ميشود، بی حوصله میشود

از روزگار از آدمها از خودش از اين قابها

از اثبات از توضيح...

لطفا به _ادامه مطلب_
مراجعه فرمائید



ادامه مطلب
نویسنده: محمد عابدی ׀ تاریخ: چهار شنبه 17 خرداد 1391برچسب:, ׀ موضوع: <-PostCategory-> ׀

بوی تن تــو

بوی تن تــو

خوابــــهایم بوی تن تــو را می دهـــد !

نکنـــد ، آن دور تــر هــا

نیمــه شب ، در آغوشم می گیـــری ؟!

نویسنده: محمد عابدی ׀ تاریخ: چهار شنبه 17 خرداد 1391برچسب:, ׀ موضوع: <-PostCategory-> ׀

حـالـا کـه نیستی

حـالـا کـه نیستی

              

    حـالـا کـه نیستی

         ایـن مـن نـیـسـتـم کـه نـدارمـت . . .

          تـو هـسـتـی . . .

        هـمـیـشـه . .

          هـمـه جـا . . .

          نه فـقـط در آغـوش دیـگـری . . . !

              لطفا به _ ادامه مطلب _ مراجعه فرمائید


ادامه مطلب
نویسنده: محمد عابدی ׀ تاریخ: چهار شنبه 17 خرداد 1391برچسب:, ׀ موضوع: <-PostCategory-> ׀

یک لبخند

یک لبخند


زخم ها ،

 همیشه خون ریزی نمی کنند

   زخم ها همیشه ورم،
   

چرک، عفونت نمی کنند

  گاهی می شود

   که یک زخم ،

   شکل یک لبخند 

  تا همیشه روی لبت

   تازه می ماند

نویسنده: محمد عابدی ׀ تاریخ: چهار شنبه 17 خرداد 1391برچسب:, ׀ موضوع: <-PostCategory-> ׀

گاهی می خواهم

گاهی می خواهم

گاهی می خواهم !

قدم بزنم ، تنها بروم

تنها در گذر این زمان خودم را پیدا کنم

بدون هیچ کس باشم و نترسم

زلالی آب را در آب ، و پاکی هوا را تنها حس کنم

خودم ببینم ، خودم ببویم ، خودم تجربه کنم

فکرم

حسم

جسمم

مال خودم باشد...

نویسنده: محمد عابدی ׀ تاریخ: چهار شنبه 17 خرداد 1391برچسب:, ׀ موضوع: <-PostCategory-> ׀

آخه من کم کم داره يادم مي ره؟؟؟؟؟؟

آخه من کم کم داره يادم مي ره؟؟؟؟؟؟

يکی بود يکی نبود. يه روزی روزگاری يه خانواده ی سه نفری بودن. يه
 
پسر کوچولو بود با مادر و پدرش، بعد از يه مدتی خدا يه داداش
 
کوچولوی خوشگل به پسرکوچولوی قصه ی ما ميده ...
 
لطفا به _ادامه مطلب_ مراجعه فرمائید


ادامه مطلب
نویسنده: محمد عابدی ׀ تاریخ: چهار شنبه 17 خرداد 1391برچسب:, ׀ موضوع: <-PostCategory-> ׀

حقیقت بودنم...

حقیقت بودنم...

هیچ گاه باور نکردی حقیقت بودنم را....

همیشه هست هایم در سایه گاهی پنهان بود....

نخواستی که خودم باشم!!!

خواستی باشم ...اما آن که تو می خواستی

دیگری را.... و نه من را....

ای کاش باور میکردی حقیقتم را ...

تا دنیا را برایت دیگرگون میکردم.....

نویسنده: محمد عابدی ׀ تاریخ: چهار شنبه 17 خرداد 1391برچسب:, ׀ موضوع: <-PostCategory-> ׀

نفس...

نفس...


تقصیر برگ ها نیست

آدم ها همینند!

نفس می دهـــــــی

له ات می کنند…

نویسنده: محمد عابدی ׀ تاریخ: چهار شنبه 17 خرداد 1391برچسب:, ׀ موضوع: <-PostCategory-> ׀

صفحه قبل 1 ... 3 4 5 6 7 ... 9 صفحه بعد

درباره وبلاگ

به وبلاگ من خوش امدید


لینک دوستان

لینکهای روزانه

جستجوی مطالب

طراح قالب

CopyRight| 2009 , doosetdaram1000ta.LoxBlog.Com , All Rights Reserved
Powered By LoxBlog.Com | Template By: NazTarin.COM