to be romantic

حقیقت

حقیقت

بهزیستی نوشته بود:

شیر مادر ،مهر مادر ،جانشین ندارد

شیر مادر نخورده،مهر مادر پرداخت شد                           

پدر یک گاو خرید

و من بزرگ شدم

اما هیچ کس حقیقت مرا نشناخت

جز معلم عزیز ریاضی ام                    

که همیشه میگفت:

گوساله ... بتمرگ !!!!

                  حسين پناهي

 

نویسنده: محمد عابدی ׀ تاریخ: چهار شنبه 17 خرداد 1391برچسب:, ׀ موضوع: <-PostCategory-> ׀

ملاقات با خدا

ملاقات با خدا

ظهر یک روز سرد زمستانی، وقتی امیلی به خانه برگشت، پشت

در پاکت نامه ای را دید که نه تمبری داشت و نه مهر اداره پست

روی آن بود. فقط نام و آدرسش روی پاکت نوشته شده بود. او با

تعجب پاکت را باز کرد و نامه ی داخل آن را خواند:

« امیلی عزیز،

عصر امروز به خانه تو می آیم تا تو را ملاقات کنم.

با عشق، خدا»

برای خواندن متن به - ادامه مطلب - بروید .


ادامه مطلب
نویسنده: محمد عابدی ׀ تاریخ: چهار شنبه 17 خرداد 1391برچسب:, ׀ موضوع: <-PostCategory-> ׀

فلسفه الاکلنگ

فلسفه الاکلنگ

فلسفه الاکلنگ

اثبات بزرگے کسے است که

فرو می نشیند تا دیگرے پرواز کند
 


بهتریـــــــــــــــــــــــــــــــــــن ها همیشه مے مانند

شاید جلوے دیدگان نباشند

اما دردل ماندگارند

نویسنده: محمد عابدی ׀ تاریخ: چهار شنبه 17 خرداد 1391برچسب:, ׀ موضوع: <-PostCategory-> ׀

دلتنگی های آدمی را...

دلتنگی های آدمی را...

دلتنگی های آدمی را، باد ترانه ای می خواند

رویاهایش را آسمان پر ستاره نادیده می گیرد

و هر دانه برفی به اشکی ناریخته می ماند

سکوت سرشار از سخنان ناگفته است

 

لطفا به _ادامه مطلب_ مراجعه فرمائید


ادامه مطلب
نویسنده: محمد عابدی ׀ تاریخ: چهار شنبه 17 خرداد 1391برچسب:, ׀ موضوع: <-PostCategory-> ׀

مهره ی شطرنج

مهره ی شطرنج

من مگر مهره ی شطرنج تو بودم  

مرا چرخاندی؟   

بارها دور زدی صفحه ی تقدیر مرا گرداندی  

دست ویرانگر تو بود به هر سویم برد  

همچو بازیگر قهار 

مرا سوزاندی 

نویسنده: محمد عابدی ׀ تاریخ: چهار شنبه 17 خرداد 1391برچسب:, ׀ موضوع: <-PostCategory-> ׀

عادت

عادت

 

باید به بعضی ها گفت :

ناراحت چی هستی ؟!

دنیا که به آخر نرسیده ....

من نشد ؛ یکی دیگه !

تو که عادت داری ... !!!

نویسنده: محمد عابدی ׀ تاریخ: چهار شنبه 17 خرداد 1391برچسب:, ׀ موضوع: <-PostCategory-> ׀

یاد من نیستی

یاد من نیستی

امروز که یاد من نیستی

بگذار برایت ترانه ای بخوانم از آدمکی برفی

که در حسرتت آب شد

و تو چشمان خیسش را...

به آستین پیراهن خودت دوختی!
نویسنده: محمد عابدی ׀ تاریخ: چهار شنبه 17 خرداد 1391برچسب:, ׀ موضوع: <-PostCategory-> ׀

چمدان...

چمدان...

http://abl.web44.net/photos/754828e66a92.jpg

چمدان ها روی آب می روند

از رود ها می گذرند

از دریا ها می گذرند

از اقیانوس ها می گذرند

چمدان ها روی آب می روند

لطفا به _ ادامه مطلب _ مراجعه فرمائید



ادامه مطلب
نویسنده: محمد عابدی ׀ تاریخ: چهار شنبه 17 خرداد 1391برچسب:, ׀ موضوع: <-PostCategory-> ׀

حسرت!

حسرت!

یه پرستار استرالیایی بزرگترین حسرتهای آدم‌های در حال مرگ رو

جمع کرده و پنج حسرت رو که بین بیشتر آدم‌ها مشترک بوده

منتشر کرده

اولین حسرت: کاش جراتش رو داشتم اون جوری زندگی می‌کردم

که می‌خواستم٬ نه اون جوری که دیگران ازم توقع داشتن

حسرت دوم: کاش این قدر سخت کار نمی‌کردم

حسرت سوم: کاش شجاعتش رو داشتم که احساساتم رو با صدای بلند بگم

حسرت چهارم: کاش رابطه‌هام رو با دوستام حفظ می‌کردم

حسرت پنجم: کاش شادتر می‌بودم
نویسنده: محمد عابدی ׀ تاریخ: چهار شنبه 17 خرداد 1391برچسب:, ׀ موضوع: <-PostCategory-> ׀

جایزه

جایزه

تصور کن برنده یک مسابقه شدی و جایزه ات اینه که بانک هرروز

صبح یک حساب برات باز می کنه و توش هشتاد و شش هزار و

چهارصد دلار پول می گذاره ولی دوتا شرط داره.

برای خواندن متن به - ادامه مطلب - بروید .


ادامه مطلب
نویسنده: محمد عابدی ׀ تاریخ: چهار شنبه 17 خرداد 1391برچسب:, ׀ موضوع: <-PostCategory-> ׀

صفحه قبل 1 ... 2 3 4 5 6 ... 9 صفحه بعد

درباره وبلاگ

به وبلاگ من خوش امدید


لینک دوستان

لینکهای روزانه

جستجوی مطالب

طراح قالب

CopyRight| 2009 , doosetdaram1000ta.LoxBlog.Com , All Rights Reserved
Powered By LoxBlog.Com | Template By: NazTarin.COM